پرسونال برندینگ
پرسونال برندینگ چیست؟ اگر جویای کار یا در تلاش برای ساختن برند خود باشید، به استراتژی مشخصی نیاز دارید. برند شما بازتابی از خودتان، مهارتها و ارزشهایتان است. آگاه بودن از برند شخصی خود بخش مهمی از پایهریزی شغلی موفق است. همچنین به عنوان راهنما کمکتان میکند تا در زمینههای حرفهای و شخصی تصمیمگیری کنید.
پرسونال برندینگ (Personal Branding) به افراد کمک میکند تا بدانند که شما چه کسی هستید، چه چیزی را ارائه میدهید، چقدر ارزشمند هستید و میزان کیفیت کاری را که میتوانند از شما انتظار داشتهباشند، درک میکنند؛ این شهرت شماست.
شرط میبندم که در حال اندیشیدن به این هستید که چگونه باید این شرایط آنلاین و خارقالعاده را فراهم کنید؟ و در واقع، مراحل پرسونال برندینگ چیست؟ در اینجا، محبوبترین نکات را برای کمک به تقویت برندینگ شخصی و افزایش موفقیت حرفهای جمعآوری کردهایم. همچنین به این سؤال پاسخ دادیم که چگونه میتوانیم در عصر شلوغ و رقابتی امروز دیده شویم و اعتبار کسب کنیم. همچنین توضیح میدهیم عناصر اصلی پرسونال برندینگ چیست و چگونه میتوانید برند شخصی خود را بازآفرینی کنیم.
پرسونال برندینگ چیست؟
پرسونال برندینگ فرایند ایجاد برندی اصیل برای یک شخص یا یک شرکت است. همان طور که از نامگذاری این اصطلاح مشخص است، این برند منحصر به شخص شما یا کسبوکار شماست.
بگذارید دقیقتر توضیح دهیم برندسازی شخصی یا Personal Branding چیست. در اصل، پرسونال برندینگ یعنی چگونه توجه دنیا را به برند خود و شایستگیهای آن معطوف کنید. در مسیرساخت برند شخصی باید مطمئن شوید که جامعهی هدف، شما و برندتان را میشناسند و به مزیتهای انتخاب برند شما نسبت به برندهای رقیب آگاه هستند.
پرسونال برندینگ نه تنها یکی از روشهای بازاریابی است، بلکه در این مسیر شما بازاریاب برند خودتان هستید. پرسونال برندینگ به شما و کسبوکارتان اعتبار بخشیده و باعث جلب احترام و اعتماد همکاران و مشتریان میشود.
ممکن است کلمه «برندینگ» زمانی که درباره کسبوکار استفاده میشود، بار معنایی منفی داشتهباشد. با این حال، به کارگیری اصول و استراتژیهای صحیح به شما کمک خواهد کرد تا یک برند اصیل برای کسبوکار خود ایجاد کنید و در میدان رقابت از رقیبان خود متمایز شوید.
Image by rawpixel.com on Freepik
علت اهمیت پرسونال برندینگ چیست؟
در دورانی که محدودهی توجه افراد لحظه به لحظه کوچکتر میشود، لزوم تأثیرگذاری از هر زمانی بیشتر است. بهترین راه برای انجام این کار، پرسونال برندینگ و ایجاد برندی موثق و به یاد ماندنی است.
متأسفانه، اکثر صاحبان مشاغل به اهمیت ساخت برند شخصی واقف نیستند و پرسونال برندینگ از نظر آنها کاری اضافه و زائد است. ولی حقیقت این است که برای ساختن یک کسبوکار موفق ابتدا باید یک برند موفق ایجاد کنید.
افرادی که شما و بیزینس شما را بشناسند، اعتماد بیشتری به شما خواهند داشت و محصولات و خدمات بیشتری را از شما میخرند.
۴ دلیل برای پرسونال برندینگ
۱. متمایز کردن یک کسبوکار در میان کسبوکارهای دیگر
امروز بیش از هر زمان دیگری داشتن یک برند شخصی قوی در بازار رقابتی کار اهمیت دارد. برند شخصی، بیانگر افکار و گفتههای دیگران درباره شماست. برند شخصی، به نوعی شهرت شما به حساب میآید و میتواند باعث پیشرفت شغلی یا شکست شما شود.
بنابراین چرا پرسونال برندینگ تا این اندازه اهمیت دارد؟ در شروع کار، برند شخصی به متمایز شدن شما کمک میکند. در دنیایی که همه افراد یک مدرک تحصیلی دارند، داشتن یک ویژگی اضافه و منحصر به فرد، توجه کارفرمایان را به خود جلب میکند.
با پرسونال برندینگ و ایجاد یک برند شخصی قوی و معتبر، میتوانید همان فردی باشید که در خاطر آنها ماندگار میشود. به علاوه، برند سازی شخصی میتواند برای درخواست حقوق بیشتر به شما کمک کند.
روشهای زیادی برای پرسونال برندینگ وجود دارد، اما برای شروع هر مسیر، باید بدانید چه کسی هستید و میخواهید برای چه چیزی شناخته شوید. اگر برای تعریف برند خود وقت بگذارید، میتوانید در شغلتان و حتی فراتر از آن، به موفقیت دست یابید.
۲. ایجاد فرصت
زندگی در فضای رقابتی دنیای امروز باعث شده که افراد زیادی برای مشاغل، مشتریان و فرصتهای مشابه رقابت کنند. برای متمایز شدن از دیگران، پرسونال برندینگ و داشتن یک برند شخصی قوی از ضروریات به شمار میآید.
یک برند شخصی، ترکیبی منحصر به فرد از مهارتها و تجربیات شماست و باعث شکوفا شدن خود واقعی شما میشود. برند شخصی، شما را منحصر به فرد و متمایز از دیگران میکند. پرسونال برندینگ موجب میشود یک مزیت رقابتی برای خود را به معرض نمایش بگذارید.
وقتی افراد به دنبال شخصی با مهارتها و تخصص خاص شما هستند، شما و برندتان را به یاد خواهند آورد.
به علاوه، یک برند شخصی معتبر میتواند به دریافت فرصتهای جدید منجر شود. وقتی افراد تخصص شما را در حیطهی کاریتان ببینند، احتمال اینکه به شما فرصتی برای همکاری یا کار روی پروژههای جدید دهند، افزایش پیدا میکند.
بنابراین، اگر به دنبال پیشرفت هستید، پرسونال برندینگ نقطه شروع است.
مطلب مرتبط: مارکت پلیس
۳. اعتماد بیشتر مخاطبان
هنگامی که فرایند پرسونال برندینگ را شروع میکنید، برای خود به عنوان یک فرد یا برای بیزینس خود، هویت ایجاد میکنید. پرسونال برندینگ شامل ایجاد یک وجهه، پیام و موجودیت واضح و منسجم است که به صورت آنلاین و آفلاین ارائه میشود.
از منظر روانشناسی، تمایل برای پرسونال برندینگ ممکن است دلایل زیادی داشتهباشد. یکی از این دلایل این است که برند شخصی میتواند در جلب اعتماد مخاطبان به شما کمک کند.
وقتی مردم حس کنند شما را میشناسند و میدانند که نماد چه چیزی هستید، احتمال اینکه به شما اعتماد کنند بیشتر میشود. این اعتماد بیشتر به این دلیل است که احساس میکنند با شما مراوده و ارتباط دارند.
آنها میدانند که باید از شما چه انتظاری داشتهباشند و از تخصص و صلاحیت شما در حیطه کاریتان اطلاع دارند.
برندسازی شخصی همچنین میتواند باعث تمایز شما از دیگران شود. در دنیایی که تلاش همه افراد برای جلب توجه است، انجام فرایند پرسونال برندینگ و داشتن یک برند شخصی قوی میتواند تفاوت شما را مشخص و در نهایت در جذب فرصتها به شما کمک کند.
هنگامی که کارفرمایان یا مشتریان بدانند که شما یک برند شخصی معتبر دارید، احتمال این که برای پروژه یا فرصت شغلی بعدی خود شما را در نظر داشتهباشند، افزایش پیدا میکند. بنابراین، اگر به دنبال جلب اعتماد، جذب فرصتها یا متمایز شدن از دیگران هستید، پرسونال برندینگ میتواند چارهی کار باشد.
۴. مشاهده همیشگی شما به صورت آنلاین
در عصر دیجیتال، پرسونال برندینگ بیش از پیش اهمیت پیدا کرده است. با استفاده از رسانههای اجتماعی و گوگل، هر فردی به راحتی میتواند با چند کلیک اطلاعاتی درباره شما پیدا کند. در نتیجه، آگاهی از شیوههای حضور در دنیای مجازی برای شما یک ضرورت به حساب میآید.
برندینگ شخصی میتواند به شما کمک کند تا روایت خود را تنظیم و خود را در بهترین حالت ممکن معرفی کنید. همچنین پرسونال برندینگ راهی برای برجسته شدن در میان رقباست.
در دنیایی که همه افراد یک وبسایت و یک موجودیت آنلاین دارند، برندسازی شخصی به شما کمک میکند تا برتری برند خود را نسبت به دیگران ثابت کنید. پرسونال برندینگ به شما در جلب اعتماد مراجعان و مشتریان بالقوه نیز کمک میکند.
اگر آنها ببینند که شما در کار خود متخصص هستید و یک برند شخصی قوی دارید، احتمال اینکه مشتری شما شوند بیشتر میشود. بنابراین، برندسازی شخصی یکی از موارد ضروری برای موفقیت در دنیای دیجیتال این روزهاست.
عناصر اصلی پرسونال برندینگ (از زبان دوری کلارک)
در ادامه توضیح میدهیم عناصر اصلی personal branding چیست. اعتبار، اعتماد، ارتباط و شبکهسازی خمیرمایهی پرسونال برندینگ ما هستند. اگر مقالات مربوط به توسعهی شغلی را در کاربوم دنبال کردهباشید، احتمالا نام خانم دوری کلارک (Dorie Clark) برایتان آشنا خواهد بود. وی در این مقالهی اثرگذار به سؤال چالشی خود، یعنی «چگونه در عصر شلوغ و پرهیجان و رقابتی امروز دیده شویم و اعتبار و جایگاه تخصصی کسب کنیم؟»، جواب دادهاست.
«سالها ذهنم درگیر این سؤال بود که چطور افراد حرفهای در دنیای شلوغ و آشفته امروز میتوانند از دیده شدن تخصصشان مطمئن شوند.
وقتی برای کتاب خودم با عنوان Stand Out تحقیق میکردم، با بیش از ۵۰ رهبر خوشفکر در رشتههای مختلف مصاحبه داشتم تا بهترین اصول و وجوه اشتراک را استخراج کنم. به روشهای مفید بسیاری رسیدم، از پرورش اعتماد، که جایگاه شما را در میان دیگران بالا میبرد، گرفته تا شناسایی وجوه اشتراکی که افراد برای نفوذ در دیگران و پذیرفته شدن پیامشان میتوانند از آنها استفاده کنند. با وجود این تشخیصها، به ۳ عنصر اصلی رسیدم که به وسیلهی آنها دیگران ایدههایتان را تشخیص و درک کنند. عناصری که بنیادیتر از هر چیز دیگری هستند.
این عناصر عبارتاند از:
- تأیید اجتماعی (Social Proof)؛ افراد را بر آن میدارد که به حرف ما گوش کنند؛
- تولید محتوا؛ به شما امکان ارزیابی کیفیت ایدههایتان را میدهد؛
- شبکهسازی؛ باعث نشر ایدهها میشود.
مطلب مرتبط: افزایش فروش با تولید محتوا
بدون داشتن حداقل ۲ عنصر ذکرشده در پرسونال برندینگ ، غیرممکن است که پیامتان دریافت شود. (ایدئالترین حالت داشتن هر ۳ عامل است.) باید به این نکته توجه کنید که پویایی میتواند به افراد حرفهای به گونهای کمک کند که کسانی که تمایل دارند انرژی خود را صرف روشهای سهلالوصول کنند، بدانند که دقیقا برای ادراک ارزش واقعی خود، باید بیشترین تلاششان را در کجا به کار گیرند.»
۱. تأیید اجتماعی
انسانها، بهویژه کسانی که مشغولیت و حجم کاری زیادی دارند، نسبت به حفظ و صرفهجویی انرژی ذهن خود حساس هستند. اگر این افراد بخواهند هر شخصی که به آنها مراجعه میکند را به صورت مستقل بسنجند و تعیین کنند که آیا فرد قابلاعتمادی است یا خیر، این موضوع از نظر شناختی برایشان هزینهبر است. در واقع، اگر آن فرد خارج از حیطهی تخصصی آنها باشد، قضاوت و محاسبهی ذهنی آن تقریبا غیرممکن میشود، زیرا به قدر کافی برای شناخت این افراد اطلاعات ندارند. به همین دلیل، تأیید اجتماعی امری حیاتی محسوب میشود.
همچنین، روشی اکتشافی است که به مردم این امکان را میدهد که چیزی را، بر اساس روابط و پیوستگی با برندهایی که از قبل به آن اعتماد دارند، قضاوت کنند. برای مثال، اگر شما وارد دانشگاه هاروارد شدهاید، احتمالا همه فکر میکنند که باهوش هستید؛ اگر کتاب شما جزو پرفروشهای نیویورک تایمز باشد، به طور قطع پرسونال برندینگ خوبی دارید.
بدیهی است که مواردی استثناییِ بعضا خیرهکنندهای وجود دارند، اما به طور کلی بیشتر اوقات تأیید اجتماعی مسیرهای کوتاه و بسیاری مفیدی را برای ما فراهم میکند. شما میتوانید قدرت تأیید اجتماعی خود را با تلاش و همراستا شدن با افراد و سازمانهایی که در صنعت شما شناخته شدهاند، افزایش دهید تا در نهایت مطمئن شوید که ایدههای شما جدی گرفته میشوند.
Image by rawpixel.com on Freepik
مثال
برای مثال، اینکه اولویت شما فعالیت در بلاگنویسی یک شرکت انتشاراتی باشد، به طوری که افراد مشترک در زمینهی کاریتان آن را مطالعه کنند، میتواند مسیری کوتاه و سریع برای رسیدن به اعتبار قلمداد شود. اگر قبلا با شرکتی پیشرو در صنعت همکاری داشتهاید، حتما بررسی کنید که آن را به طور مشخص در بیوگرافی و رزومهی خود آورده و چگونگی آن، نوع فعالیت و زمان اختصاصدادهشده به آن را نیز شرح دادهباشید.
اگر شما در مؤسسهای حرفهای، سِمَت و موقعیت رهبری و مدیریت داشتهاید، این سیگنال را به همردههای شغلی خود میدهید که با احترام شما را برای پُست مدیریت انتخاب کنند. تأیید اجتماعی باعث میشود که خیال دیگران نسبت به شما راحت شود؛ در نتیجه، دیگر به ارزیابی اعتبار خود نیاز ندارید، زیرا آنها شما را کاملا بررسی و تأیید کردهاند. این جنبه افراد را ترغیب میکند تا به ایدههای شما بهدقت و با ذهنی باز گوش فرادهند.
۲. تولید محتوا
یکی دیگر از راههای مؤثر پرسونال برندینگ ، تولید محتواست. مادامی که ایدههایتان را به اشتراک نگذارید، شناخته نمیشوید. افراد حرفهای درگیر ممکن است نگران این باشند که برای تولید محتوا، با توجه به اشباع موضوعات در بلاگ و پادکستها (متن صوتی) و شبکههای اجتماعی، دیگر حرفی برای گفتن وجود نداشتهباشد. درست است که دست به دست شدن اطلاعات و پُستها در یوتیوب یا توئیتر سختتر از روزهای اول آنهاست، ولی این نباید هدف اصلی افراد حرفهای در کسبوکار قرار بگیرد.
تولید محتوا، چه صوتی، چه تصویری و چه نوشتاری، زمینهساز اهداف متعددی برای رهبران است. زیرا:
- شما را مجبور میکند تا فکرتان را درمورد زمینههای کاری خود شفاف کنید و دقیقتر شوید؛
- این فرصت را به شما میدهد که با همکاران یا مخاطبان الهامبخش، چه از راه مصاحبه و چه صرفا با اشاره به نامشان در پُست، شبکهسازی کنید؛ برای مثال، زمانی که فردی در مقالهی HBR به اسم رامیت ستهی (Ramit Sethi) اشاره کرد، رامیت او را به صبحانه دعوت کرد.
- در نهایت اینکه دیدگاه هوشمندانهای به شما میدهد تا احتیاجات مخاطبتان را بشناسید. حتی اگر بیش از ۱۰هزار خواننده داشتهباشید، نوع بسیار باارزشی از اعتباربخشی به کارتان خواهد بود؛ برای مثال، زمانی که یکی از مخاطبان مشکل و چالش خود را برای شما تعریف میکند، به مقالهای که در ارتباط با این موضوع نوشتهاید اشاره میکنید و میگویید که میتوانید برای مطالعه آن را بفرستید.
در نظر داشتهباشید که با تولید محتوا نهتنها مورد ارجاع قرار میگیرید، بلکه در چشم افراد به عنوان یک مختصص دیده میشوید.
۳. شبکهسازی در پرسونال برندینگ
داشتن پرسونال برندینگ به ۳ روش میتواند باعث شناخته شدن تخصص شما شود. اول اینکه دسترسی به شبکهی متنوعی از افراد باعث میشود که دیدگاههای مختلفی به دست آورید که به ظهور ایدههای جدید منجر میشوند و با گرفتن بازخورد موثر و مرتبط باعث میشوند که ایدههایتان را پالایش کنید. دوم اینکه شبکهی گسترده به شما امکان تکثیر سریع ایدههایتان را میدهد. زیرا با پایگاه بزرگی از افراد شروع کردهاید که شما را به صحبت، نوشتن بلاگ یا نشر ایدههایتان برای مخاطب تشویق میکنند. سوم و در نهایت، شبکهی شما بهتنهایی میتواند شکلی از تأیید اجتماعیتان باشد، زیرا شرکتی که در آن کار میکنید شما را قضاوت میکند.
ممکن است اینکه بازیگران اصلی در حوزهی تخصصیتان شما را نمیشناسند را امتیاز منفی بدانید، اما ارتباط پیوسته با افراد اجرایی برجسته تأییدیهای محسوب میشود که اعتبارتان را افزایش میدهد. (اگرچه ارتباط آنها فقط بازنشر کار شما، دعوت به عنوان نویسندهی مهمان وبسایت یا به اشتراک گذاشتن تصویری که با شما گرفته شدهاست در فیسبوک باشد.)
روشهای بسیاری برای پرسونال برندینگ وجود دارند که میتوانید در حوزهی خودتان نامی کسب کنید. اما در سطح اولیه، به تأیید و اعتبار سایرین و اینکه فکر و ایدههایتان به صورت عمومی منتشر شوند تا دیگران تخصص شما را ببینند، نیاز دارید. همچنین، شما به شبکهای احتیاج دارید که مایل به اشتراک افکارتان باشد. با در نظر گرفتن این ۳ عنصر تقریبا مطمئن خواهید شد که افکار و ایدههایتان شنیده و استعدادتان دیده شدهاست.
مراحل برای بازآفرینی برند شخصی
افراد برای رسیدن به شهرت و اعتبار بلندمدت فداکارانه و سرسختانه کار میکنند. شما وقتی بیرون از محل کارتان هستید، ممکن است حدس بزنید که دیگران درموردتان چه صحبتی میکنند؛ در این شرایط، گفتوگوهایی مثل «او بازاریاب مبتکری است»، «او در وکالت فوقالعاده خلاقیت دارد»، «او با بازار صادرات آشنایی کامل دارد» و غیره دربارهی شما شکل میگیرد؛ با این حال، اگر بخواهید برند شخصی خود را بازآفرینی کنید، چه کار میکنید؟
افراد همیشه خودشان را بازآفرینی میکنند تا بتوانند با چالش تازهای روبهرو شوند، در حرفهی خود ارتقا پیدا کنند و به شغل معنادارتری دست پیدا کنند یا ذهنیات و ادراک خود را نسبت به موانعِ توسعهی شغلی تغییر دهند. برخی اوقات، این تغییرات بزرگ و چشمگیر هستند. برای مثال، فردی با تجربهی مدیریت مالی در یک شرکت، به بازار خردهفروشی وارد میشود؛ سرمایهگذاری میخواهد ادامهی فعالیت خود را در زمینهی مربیگری یا منتورینگ ادامه دهد.
اما گاهی نیز بازآفرینی پرسونال برندینگ جزئی و نامحسوس است، مانند مشکلات مربوط به مدیر اجرایی که با تقویت مهارت محاسباتی قابلحل میشوند. کنترل برند شخصی تفاوت میان شغل ناموفق و موفق را مشخص میکند.
براساس تجربیات به این نتیجه رسیدهایم که با ۵ مرحله زیر میتوانید برند شخصی خود را بازآفرینی کنید:
۱. هدف و مقصد خود را مشخص کنید
پرسونال برندینگ مجدد کار آسانی نیست و در صورتی که برای این کار برنامهی ضعیفی داشتهباشید، خود و دیگران را سردرگم میکنید. برای شروع، ابتدا نقطهای را مشخص کنید که میخواهید انرژی خود را برایش صرف کنید. با دنبال کردن فصلنامهها و مجلات مرتبط با صنعت خود، حضور یافتن در مصاحبههایی که به شما اطلاعات میدهند و شرکت در کارآموزیهای مربوطه شروع کنید. (این نکات دیگر به دوران دانشجویی مربوط نیستند؛ برای مثال، سایت Vocation Vacations زمینهی کارآموزی را در شرکتهای برتر فراهم میکند.) اگر به دنبال این هستید که در شرکت فعلی خود پیشرفت کنید یا ارتقا بگیرید، فرصتها و دورههای آموزشیِ دردسترس و یافتن مِنتور را برای هدایت خود پیگیری کنید.
در گام بعدی باید برای این مسیر نو مهارتهای جدیدی نیز یاد بگیرید. برای مثال، اگر یک دهه است که شغل برنامهنویسیِ بازیهای کامپیوتری را بر عهده دارید، مفهوم فناوری را بهتر از هر کسی میدانید، اما اگر بخواهید به بازاریابی این بازیها وارد شوید، دانش فنی شما کفایت نمیکند؛ بنابراین، اول باید از خودتان بپرسید که به چه دانشی نیاز دارید و به چه طریق میتوانید آن را یاد بگیرید. یاد گرفتن دانشی که به آن نیاز دارید، این اعتمادبهنفس را به شما میدهد تا هویت جدیدی پیدا کنید که برای رسیدن به آن، به اعتبار نیاز دارید.
۲. برای بازآفرینی برند شخصی وجوه تمایز خود را برجسته کنید
ویژگیهای متمایز شما کداماند؟ میتوانید این مشخصهها را به عنوان مزایایی برای خود در نظر بگیرید و از آنها بهرهمند شوید و همچنین بهتر در خاطر افراد بمانید. هر کسی، حتی مدیران برجستهای مانند خانم آن کاتلر (Ann Coutler)، که یکی از نویسندگان و کارشناسان محافظهکار سیاسی محسوب میشود، نیز به برندسازی مجدد خود نیاز دارد، اما برند قبلی خود را به طور کامل کنار نمیگذارد.
در نهایت، باید ویژگیهای مربوط به مزایای خود را متمایز کنید، حتی اگر به طور کامل با کاری که انجام میدهید مرتبط نباشند؛ به عنوان مثال، روبرت ریچ (Robert Reich)، از وزرای کار سابق آمریکا، فقط ۱/۴۹ سانتیمتر قد دارد. او بهخوبی میدانست که افراد با دیدن قدش شگفتزده میشوند، اما تلاش میکرد که این ویژگی مانع ارتباطاتش با آنها نشود. وی با ایجاد فضایی شوخ افراد را جذب میکرد، به طوری که حتی در کمپین خود نیز با انتخاب شعار «I’ll be short» (کوتاه خواهم بود) نشان داد که این ویژگی جزئی از برندش است.
۳. ارتباط حرفهی قبلی را با زمینهی جدید شرح دهید
فرض کنید که شما قبلا به عنوان ستوننویس (خبرنگار) در زمینهی کسبوکارهای موفق در نشریهای فعالیت داشتید، اما اکنون تصمیم گیری کردهاید که در ارتباط با رستوران و صنعت غذا مطلب بنویسید. ماهیت انسان به گونهای است که علایق متنوعی دارد تا تجربیات بیشتری کسب کند و مهارتهای جدیدی را فرابگیرد؛ اما متأسفانه بسیاری از افراد این موضوع را نشانهای از غیرحرفهای بودن میدانند. به هر حال، شما باید برای حفظ پرسونال برندینگ خود توصیف منسجمی در ذهنتان داشتهباشید و با این توصیف، تناسب فعالیت گذشته را با وضعیت فعلی ارتباط دهید؛ برای مثال، میتوانید به این شکل برای کارفرما توضیح دهید که «من در حرفهی قبلی خود، در کنارِ موضوعات مربوط به کسبوکار، در زمینهی نوشتن ستونهایی مربوط به صنعت غذا نیز تجربیاتی داشتهام» و در ادامه بگویید «زمینهی دانشیِ خوبی که از روند کشاورزی و کسبوکار دارم باعث میشود که دیدگاه متفاوتی در ارتباط با این صنعت داشتهباشم».
شما میتوانید در مصاحبهی شغلی آنچه ممکن است نقطهضعفتان تلقی شود را تغییر دهید. نقطهضعف خود را به نقطهقوت تبدیل کنید، به گونهای که در ذهن سایرین نیز بمانَد؛ برای مثال، نقطهضعف شما که از نظر کارفرما این است «شما دانش زیادی در زمینهی صنعت غذا ندارید، چراکه ۲۰ سال است به عنوان خبرنگار با موضوع تجارت و کسبوکار مشغول فعالیت بودهاید» را به نقطهقوت خود که از نظر کارفرما میتواند اینطور باشد «شما دیدگاه متفاوتی نسبت به صنعت غذا دارید، چون ممکن است دانشی که در این زمینه دارید را دیگران نداشتهباشند» تبدیل کنید.
نکات کاربردی:
اما نکتهی کلیدی این است که دلیل تغییر را صرفا بر اساس علاقهی شخصی توضیح ندهید؛ برای مثال نگویید که «من از کار قبلی خسته شدهبودم و تصمیم گرفتهام که در زمینهی جدیدی فعالیت کنم» یا «ترجیح میدهم که در این مسیر شخصیت واقعی خود را پیدا کنم»؛ در عوض، به جای این موارد بر ارزش تجربهای که از کار قبلی کسب کردهاید، تمرکز کنید. این موضوع کاملا با وضعیت کسانی مرتبط است که بهتازگی از دانشگاه فارغالتحصیل شدهاند، زیرا ممکن است بر اثر رکود، فرصتهای شغلی دشوار و کمتر شوند. شاید تجربهی کاری کوتاه در فستفود رزومهی خوبی نباشد، اما میتوانید با توضیحِ تجربیات مرتبط در راستای فرصت شغلی در شرکت خدماتی، برای خودتان اعتبار کسب کنید.
مهمترین نکته دربارهی توضیحاتتان این است که باید همراستا با گذشتهی شما باشند. سیاستمداران مثال خوبی برای این مورد هستند؛ برای مثال، برندسازی مجدد آل گور (Al Gore) در کمپین انتخاباتی سال ۲۰۰۰ شکست خورد. اگر شما اصالت خود را کنار بگذارید یا حقیقت را کمرنگ کنید و برای تاریخچهی قبلی خود ارزش قائل نشوید، بهسرعت کنار گذاشته خواهید شد و جای خود را به فرد دیگری خواهید داد؛ برای مثال، آلکس بوگوسکی (Alex Bugosky) با زمینهی اجرا به رستورانهای زنجیرهای برگر کینگ (Burger King) و کوک (Coke) وارد شدهبود که بازسازی برند شخصی او در پروفایل فست کمپانی (Fast company) چالشهایی را برای وی ایجاد کرد.
بازآفرینی موفقیتآمیز با شخصیتسازی جدید ایجاد نمیشود، بلکه باید این نکته را در ذهن دیگران ایجاد کنید که میتوانید از پسِ این کار جدید نیز برآیید.
۴. برای بازآفرینی پرسونال برندینگ خودتان را دوباره معرفی کنید
زمانی که برند خود را بازسازی میکنید، یکی از قسمتهای ساده پیدا کردن مخاطبان جدید است، زیرا برای آنها چهرهی جدید و شاید باارزشی شناخته شوید؛ اما سختترین قسمت، معرفیِ دوبارهی خودتان به شبکهی ارتباطی قبلی است. واقعیت این است که بیشتر افراد به پروفایل شما زیاد دقت نمیکنند؛ به عبارت دیگر، ممکن است ذهنیات آنها دربارهی شما قدیمی باشد که البته از این بابت نیز تقصیر ندارند. در پروفایل شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک، که ممکن است با بیش از هزار نفر ارتباط داشتهباشیم، ارتباطات مبهم بودهاند و نباید انتظار داشتهباشیم که این افراد از جزئیات زندگی ما نیز مطلع باشند؛ بنابراین، باید به صورت استراتژیک، دوباره اطلاعاتمان را در شبکههای ارتباطی خود وارد کنیم، زیرا ممکن است آنها خریدار (کارفرما) یا معرفیکنندهی ما باشند و به سمت شغل جدید هدایتمان کنند؛ بنابراین، ابتدا مطمئن شوید که همهی مخاطبانتان (فیسبوک، لینکدین، وبسایت شخصی و غیره) بهروز و مرتبط باشند.
نکات کلیدی:
فراموش نکنید که علاقهی خود را به ارتباط با مخاطبان لیستِتان با ارسال ایمیل یا تماس فردی نشان دهید و درمورد جهتگیری جدید خود، درخواست کمک، مشورت یا حتی پیشنهاد کار اطلاع دهید. (ایمیلها برای شروع کار مؤثر هستند، اما اغلب ممکن است بازنشده باقی بمانند.) در برخی مواقع، ممکن است معرفی دوبارهی خود با ادراک منفی دیگران همراه باشد و حفظ نظم در داشتن رفتار جدید بهتر میتواند انگیزهی شما را نشان دهد؛ علاوه بر این، درمورد ایده و فکرهای جدیدتان نیز تفکر استراتژیک داشتهباشید.
آیا میتوانید طرح یا پروژهی جدیدی را شروع کنید که مهارتهای شما را بهتر نشان دهند یا به توسعهی آنها کمک کنند؟ داوطلبانه شرکت کردن در فرصتها یا مؤسسات خیریه یکی از روشهایی است که به وسیلهی آن میتوانید شبکهی ارتباطی بیشتری بسازید و مهارتهای خود را توسعه دهید. اگر ایدهی جدیدی در حال اجرا شدن است، زود پیشقدم شوید. در صورتی که رقابت شدید شود، میتوانید به مشاغلی مانند کارهای اداری، رجوع کنید که دیگران به آنها تمایلی ندارند؛ با این کار میتوانید با افراد جدید آشنا شوید و ارتباطاتی حیاتی برقرار کنید.
۵. ارزش خود را اثبات کنید
بسیاری از دانشجویان هنر و طراحی همیشه پیشِ خود نمونهکاری دارند و هر لحظهای که نیاز باشد، آن را به متقاضیان نشان میدهند. این موضوع در دنیای کسبوکار نیز صدق میکند. بین آگاهی من از ایجاد کسبوکار جدید و اعتماد به آنچه شما میتوانید برای مشتریان انجام دهید، شکاف عمیقی وجود دارد. ممکن است من به شما بسیار علاقه داشتهباشم، اما تا زمانی که مهارتهای شما برای من تأیید نشدهباشند، نسبت به پیشنهادتان به دیگران، تردید پیدا میکنم.
وبلاگ، فایلهای صوتی و تصویری و اَشکال مختلفی از شبکههای اجتماعی در این زمینه وارد شدهاند و میتوانید خودتان را از این راهها نشان دهید؛ اما اولین قدم این است که از نام دامنهی اینترنت خود به منظور رعایت کپیرایت آن مطمئن شوید. دومین مورد که میتواند بسیار مهم باشد، این است که منابع پیشنهادی شما ارزش واقعی خود را نشان دهند. شما در صورتی که بتوانید در حل مسئله یا انجام بهتر کار به دیگران کمک کنید، سریع میتوانید تخصص خود را نشان دهید.
مثال
به عنوان مثال، برایان کلارک با راهاندازی وبسایت Copyblogger توانست مخاطبان بسیاری را با ارائهی سرویسهای مربوط به بهبود محتوای وبسایتها جذب کند. به اشتراک گذاشتن محتوایی که ایجاد کردهاید، برای مشتریان یا کارکنان بالقوه این امکان را فراهم میکند که قبل از اینکه تعهد بلندمدتی را با شما بپذیرند، بتوانند دیدگاه شما را ارزیابی کنند. برای مثال، اگر طراح و گرافیست هستید، با نشان دادن گالری تصاویر یا لوگوهایی که برای شرکتهای دیگر طراحی کردهاید، میتوانید مخاطبان خود را برای پیشنهاد کار جذب کنید. قبل از اینکه توانایی خود را نشان دهید، برند خود را با ایجاد ارتباط با شرکتهای رهبر در رشتهی خود تقویت کنید، مقالات خود را در ژورنالهای معتبر چاپ کنید، در کنفرانسهای مهم سخنرانی کنید یا در انجمنهای مربوط به رشتهی خود نقش اجرایی و رهبری را بپذیرید.
نتیجهی این کار دیده شدن، ارتباطات، اعتبار، بازدهی بالا و بازگشت سرمایه خواهد بود. در نتیجه، شما باید به طور ثابت و متعهد رو به جلو حرکت کنید. اگر نسبت به ورود به شغلی که زمینهی بینالمللی دارد تمایل نشان دهید، ولی برای یادگیری زبان جدید یا فرهنگهای دیگر تمایلی نداشته باشید، پیشرفت بسزایی نخواهید داشت. کلید اصلی در این زمینه تلاش و کوشش بلندمدت است. به عنوان مثال، مایکل میلکن (Michael Milken)، که به دلیل نقض امنیت بازداشت شدهبود، اعتبار خود را با ۳ دهه کمکهای انساندوستانه احیا کرد و بسیاری از مؤسسات و بنیادهای خیریه را تشکیل داد که با بیماریهایی چون سرطان، ملانوما (یکی از بیماریهای پوستی-سرطانی)، صرع و غیره مبارزه میکردند و در سال ۲۰۰۴ با عنوان «مردی که پزشکی را تغییر داد» لقب گرفت.
شرایط ویژه در دوران اینترنت:
بهویژه در دوران اینترنت، نشانههای برند قبلی شما به طور کامل از بین نمیرود. تا زمانی که نسبت به آنچه یاد گرفتهاید درک داشته و بر آن مسلط شده باشید، مشکلی به وجود نمیآید. چالش این است که نسبت به آرزوی خود برای اینکه چه برداشتی از شما شود، خَلق داستانی که توسعهی شما را توصیف کند و سپس در رابطه با انتقال پیام، تفکر استراتژیک داشتهباشید.
این نکته را مانند بهینهساز موتور جستوجوی زندگی خود در نظر بگیرد: «هر اندازه که ارتباطات خود را گسترش دهید، اعتبار بیشتری کسب کنید و محتوای منظمی را به شبکهی خود اضافه کنید، احتمال اینکه برند جدیدتان بیشتر شناخته شود، بالاتر میرود.»
ایده در یک نگاه
افراد با تغییر شغل خود میتوانند خود را بازآفرینی کنند، اما مدیریت برند در این تغییر اهمیت فراوانی دارد، زیرا این کار میتواند بین تغییر موفق و ناموفق تمایز ایجاد کند.
گامهای اصلی در بازآفرینی شخصی عبارتند از:
- مقصد خود را تعیین و مهارتهای موردنیاز را کسب کنید؛
- ویژگی متمایزی را در خود ایجاد و آنها را برجسته کنید؛
- ارتباط حرفهی قبلی و ارزش آن را در زمینهی جدید شرح دهید؛
- خودتان را دوباره معرفی کنید. برای نشان دادن تواناییهای خود از رسانههای دیجیتال و ظرفیت آنها استفاده کنید؛
- ارزش خود را با ایجاد و بهبود سابقهی قبلی خود اثبات کنید؛
ممکن است نشانههای برند قبلی شما برای مدتی باقی بمانند، اما با دقتنظر خود توانایی و استراتژیای را در نظر بگیرید که بتواند در نقش تازهی شما ارزش ایجاد کند و به برند جدیدتان نیز کمک کند. در ادامهی مطلب، نکاتی بیان میکنیم که به موفقیت شما در پرسونال برندینگ کمک میکند.
نکاتی برای پرسونال برندینگ موفقیتآمیز
۱. برند خود را تعریف کنید
پیش از شروع مراحل پرسونال برندینگ و البته هر کاری، باید به این سؤال پاسخ دهید که «چه کسی هستید؟». بهترین راه برای یافتن پاسخ، نوشتن کلمات و ارزشهایی است که دوستان، خانواده و همکاران برای توصیف شما و کارتان به کار میبرند. در برندینگ شخصی صداقت بسیار مهم است.
از کلمات مثبت استفاده کنید تا شما را به آنچه میخواهید، برسانند. تعاریف کلماتی مانند اعتماد، دلسوز، یاریدهنده، عناصری هستند که باید در پروفایل آنلاینتان به تصویر بکشید. شرکتهایی همچون داو (Dove) و نایکی (Nike)، برند منحصربهفردی دارند. دربارهی هویت این برندها تحقیق کنید تا متوجه شوید که پرسونال برندینگتان چه چیزهایی را باید در بر بگیرد.
۲. مهارت و تخصص داشتهباشید
شما باید برای پرسونال برندینگ جایگاهتان را مشخص کنید و پاسخ این سؤال را که «چرا مردم از بین تمام افراد، شما را برای دنبال کردن انتخاب میکنند؟» بیابید. به چیزی بیندیشید که میتوانید آن را پیشنهاد دهید و ارائه کنید. آیا به آرایش کردن علاقه فراوانی دارید؟ آیا مهارتهای لازم را برای تبدیل شدن به زوئلای (Zoella) بعدی دارید؟
زوئه سوگ (Zoe Sugg)، با بیش از ۱۱.۶میلیون دنبالکننده در یوتیوب، خط لوازم آرایشی و رمان مختص به خود را دارد. اگر مهارت ویژه و خاصی دارید، روی آن سرمایهگذاری کنید و دورههایی را بگذرانید که به اصلاح مهارتهای شما و پرسونال برندینگتان کمک میکنند و اطلاعات خود را افزایش دهید. وبسایتهایی مانند گروپون (Groupon) و رید (Reed)، دورههای آنلاین و گروهی ارزانقیمتی را در زمینههای مختلف، مانند زیبایی، طراحی گرافیک، مراقبت از کودکان، داروخانه، برگزار میکنند.
۳. بیوگرافی خود را بنویسید
داشتن بیوگرافی حرفهای یکی از مراحل پرسونال برندینگ است. داشتن بیوگرافی تخصصی برای کارهای فریلنسینگ (Freelancing)، رویدادهای شبکهای و بهروز نگه داشتن پروفایلتان ضروری است. فقط مواردی را ذکر کنید که میخواهید دیگران دربارهتان بدانند. از تایمز تست (The Times Test) استفاده کنید؛ در این سایت، فقط مواردی را یادداشت میکنید که میخواهید منتشر شوند. بیوگرافی باید تحصیلات، سابقهکار، مقالات، جایزهها، کار داوطلبانه و علائق شخصی را در بر بگیرد.
مطلب مرتبط: اصول مذاکره برای فریلنسرها
۴. وبلاگی را راهاندازی کنید
وبلاگنویسی بستر مناسبی برای نمایش خلاقیت و افکار شماست. از موضوعی که به آن علاقه دارید، زوایای جدیدی را در اختیار دیگران قرار دهید. تحقیقات خود را انجام دهید. برای شروع میتوانید در وبسایتهای معروف، بهصورت مهمان، فعالیت داشتهباشید؛ به این ترتیب، مخاطبان هدف با شما آشنا میشوند و درمورد اینکه شما چه کسی هستید و چه تخصصی دارید، ایدهی روشن و شفافی خواهند داشت و در این صورت شما پرسونال برندینگ موفقی خواهید داشت.
۵. مطمئن شوید که پروفایل لینکدین (LinkedIn) شما عالی و کامل است
پروفایل لینکدینتان (LinkedIn) را مانند خانهی خود بدانید و از آن برای پرسونال برندینگ نهایت بهره را ببرید. شما که نمیخواهید بازدیدکنندگان پروفایلتان را آشفته و شلوغ ببینند؟! مطالعهی دوره آموزش لینکدین به شما کمک میکند تا بتوانید پروفایلی حرفهای در لینکدین داشتهباشید و توجه کارفرمایان را جلب کنید.
لینکدین به شما این امکان را میدهد که دستاوردهای خود را در آنجا قرار دهید تا سایر افراد جهان آنها را مشاهده کنند؛ اولین چیزی که هنگام جستوجوی نام شما ظاهر میشود، همین دستاوردهاست. پس داشتن صفحهی لینکدینی منظم و مناسب، برای پرسونال برندینگ بسیار مؤثر است. اگر با کارفرمایان یا مشتریان قبلی خود رابطهی خوبی دارید، از آنها بخواهید که شما را در لینکدین به دیگران پیشنهاد کنند.
۶. یاد بگیرید که چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنید
ارتباط موثر برقرار کردن با دیگران یکی از سختترین مهارتهاست که تاثیر بسیار زیادی بر پرسونال برندینگ شما دارد. حتی زیرکترین افراد نیز هنگامی که قرار است در جمعی صحبت کند و خود را در مقابل هزاران نفر قرار دهند، مضطرب میشوند. با توجه به انسان بودن، مغز ما بهسرعت این حالت را به عنوان حمله استنباط میکند و ما را به وحشت میاندازد که در این حالت نمیتوانیم به طور مستقیم و درست فکر کنیم و این باعث میشود که در صحبت کردن تپق بزنیم.
شرکت در یک دورهی سخنرانی عمومی یا صرفا تمرین در شرایط روزمره میتواند به شما کمک کند تا اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنید و همچنین هنگام رویارویی با ترس از صحبت کردن در مقابل جمعیت، آمادگی بیشتری داشتهباشید.
۷. فعالیت خود را در شبکههای اجتماعی افزایش دهید
محتوا سوخت لازم برای پرسونال برندینگ شما محسوب میشود و شبکههای اجتماعی نقش موتور را ایفا میکنند. به اندازهی کافی برای ساخت یک پروفایل قوی در فیسبوک (Facebook)، اینستاگرام (Instagram)، توئیتر (Twitter)، یوتیوب (YouTube) و لینکدین (LinkedIn) زمان اختصاص دهید، زیرا یکی از مراحل پرسونال برندینگ مؤثر، ایجاد صفحاتی قدرتمند در شبکههای اجتماعی است.
اطلاعات روز دنیا را به صورت منظم به اشتراک بگذارید. مطمئن شوید که از شاخهی اصلی دانش خود دور نمیشوید، چون این موضوع دنبالکنندگان شما را دفع خواهد کرد. باید افراد متخصص در صنعت خود را نیز دنبال کنید و با استفاده از هشتگهای پرطرفدار و محبوب، به مکالمات مرتبط وارد شوید. شما برای ساخت برند شخصی نیاز دارید که حتما شخصیت خود را نیز نشان دهید.
برای مثال یک نمونه پرسونال برندینگ، هدی کتان (Huda Kattan)، اینفلوئنسر تأثیرگذار در شبکههای اجتماعی، ۲۰٫۵میلیون دنبالکننده در اینستاگرام دارد و برای هر پست، مبلغی بالغ بر ۱۸۰۰۰ دلار دریافت میکند. او پس از اینکه متوجه شد به آرایش بسیار علاقه دارد، از سال ۲۰۱۰ وبلاگنویسی را آغاز کرد. ۷ سال بعد، امپراطوری خود را تشکیل داد که موردعلاقه کیم کارداشیان (Kim Kardashian) است. محصولات آرایشی او در سفورا (Sephora) و سایتهای مهم زیبایی فروخته میشوند.
۸. شبکه، شبکه و شبکه
در دنیای واقعی و در رسانهها و شبکههای اجتماعی، «شبکه» و شبکه سازی کلید پیشرفت پرسونال برندینگ محسوب میشود و کمک میکند تا حضور شما و آنچه میخواهید ارائه دهید، دیده و شناخته شود. کسانی را پیدا کنید که به صورت آنلاین، شما را تحسین میکنند و تلاش کنید تا با آنها ارتباط بگیرید و گفتوگو کنید.
حضور پیدا کردن در وقایع و رویدادهای شبکهها، بهویژه در ابتدای مسیر و حرفهی شما، بسیار حیاتی است. اگر وبلاگنویس مُد و سبک هستید، تا آنجا که میتوانید در مطبوعات شرکت کنید تا شناخته شوید و خبرهای داغ و دستِاول را کسب کنید که با دنبالکنندگانتان به اشتراک بگذارید. اگر اکنون در سخنرانی عمومی میتوانید به طور موفق عمل کنید، ببینید که آیا میتوانید در منطقهی محلی خود رویدادی را برگزار کنید تا صدا و حضورتان شنیده شود و مورد توجه قرار گیرد یا خیر.
۹. خودت باش؛ جای هرکس دیگری قبلا گرفته شدهاست
این چیزی است که باید بنویسید و به آن توجه کنید. اغلب تأثیرگذاران رسانهای تمایل دارند که راهشان را تغییر دهند و به شخص دیگری تبدیل شوند، یعنی به شخصی که فکر میکنند مردم میخواهند او را ببینند؛ این میتواند خستهکننده باشد و بهآرامی شخصیت و ارزشهایی را که داشتید، از بین ببرد. یک لغزش کوچک سبب میشود که مخاطبانتان فرد پنهانشده در پشت این ماسک را ببینند.
برای پرسونال برندینگ مؤثر و همچنین زندگی کاری بهتر، نقاط قوت خود را در آغوش بگیرید و از نشان دادن نقاط ضعفتان نترسید، زیرا همهی ما انسان هستیم. با پذیرش نقاط ضعفتان مخاطب بیشتر میتواند با شما ارتباط برقرار کند، زیرا این امر نشان میدهد که فرد متواضعی هستید و قابلیت سازگاری بیشتری دارید.
۱۰. هرگز پیشرفت خود را متوقف نکنید
توسعهی فردی چالشی همیشگی است؛ چه بدانید و چه ندانید، هر روز مطالب جدیدی را میآموزید. برای پرسونال برندینگ بهتر باید بدانید که برندی که رشد نمیکند، راکد است و بهراحتی نابود میشود، زیرا همهچیز تغییر میکند و مشاغل جدیدی ظاهر میشوند. باید مطمئن شوید که شما نیز در حال پیشرفت هستید. اگر مهندس کامپیوتر هستید، باید بدانید که چگونه نرمافزارهای روز دنیا را بسازید؛ در غیر این صورت، شخص دیگری جای شما را خواهد گرفت؛ بنابراین، به یادگیری ادامه دهید، خودتان باشید، اعتمادبهنفس داشتهباشید و اصالت خود را حفظ کنید.
۱۱. تمرکز داشته باشید
کوپر هریس (Cooper Harris)، بنیانگذار و مدیرعامل شرکت کلیکلی (Klickly) درباره این قانون پرسونال برندینگ اینطور توضیح میدهد:
«زمانی که نوبت به تبلیغ و گسترش برند شخصی میرسد، بسیاری دوست دارند برندشان شامل همهچیز و مناسب برای همه افراد باشد. شما باید پیام کلیدی خود را مشخص و روی همان پیام تمرکز کنید».
پرسونال برندینگ خانم هریس دچار تغییر چشمگیری شده و او از یک بازیگر زن شاغل به یک کارآفرین قابلاحترام در زمینه فناوری تبدیل شده است. هریس این تغییر کلی را با تمرکز بر یک پیام واحد در هر دوره زمانی مدیریت کرده است. متمرکز نگهداشتن پیامتان برای مخاطب هدف، باعث خواهد شد هم تولیدمحتوا درباره برند شخصیتان و هم توصیف دیگران از شما بسیار آسانتر شود.
از نگاهی دیگر، آدام اسمایلی پاسوولسکی (Adam Smiley Poswolsky)، متخصص محیطهای کار مخصوص جوانان و نویسنده کتاب «سخنگوی پیشرو» در هنگام توصیهاش به سخنرانان، یک گام جلوتر میرود و میگوید:
«یک جایگاه خاص ایجاد کنید و درون جایگاه خاصتان یک موقعیت خاص دیگر بسازید. بهترین برندهای شخصی بسیار خاص هستند».
همچنین خوان فلیپه کامپوس (Juan Felipe Campos)، معاون بخش فناوری و سهامدار شرکت مانوس اکسلریتر ( Manos Accelerator) پا را از این هم فراتر گذاشته و به تمرکز روی جوامع هدف و مشتریان هدف در مقیاسی بزرگ توصیه میکند: «پیام و محتوای خود را با یک موضوع خاص سازگار نگه دارید تا در میان جامعه هدف، ماندگار باشد».
هرچه پرسونال برندینگ شما متمرکزتر و محدودتر باشد، مردم هویت شما را راحتتر بهخاطر خواهند آورد و زمانی که نوبت بهاستخدامیک سخنران یا کارمند جدید میرسد، برند محدودشده شما چیزی است که در یاد آنها خواهد ماند.
۱۲. اصیل باشید
یک راه آسان برای پرسونال برندینگ اصیل وجود دارد و آن صادق و راستگوبودن است. مونیکا لین (Monica Lin)، اینفلوئنسر جوان و مدیر بخش بازاریابی شرکت پاپیولر دیمند (Popular Demand) میگوید که «مردم قادرند یک عمل ریاکارانه را تشخیص بدهند».
هرچه یک برند کپیکارانهتر باشد، مخاطبان نیز مسئول این کپی را بیشتر مورد انتقاد قرار خواهند داد. پس از آنکه مونیکا بهطور هدفمند با مخاطبان خود در توییتر ارتباط برقرار کرد، برند شخصی او نیز حجم بزرگی از رشد را پشت سر گذاشت. ویلیام هریس (William Harris)، مدیر تبلیغات شرکت الومینت (Elumynt) در فیسبوک نیز معتقد است «اصیل باشید. این رویکرد باعث خواهد شد مدیریت برند شخصیتان بهطور روزانه آسانتر باشد».
برند شخصیتان باید یک فیلتر روزانه آسان داشته باشد. که شما از طریق آن، برای مخاطبان خود محتوا تولید میکنید و با آنها ارتباط برقرار میسازید. در انتها نیز جاستین وو (Justin Wu)، بنیانگذار شرکت کوین استیت (CoinState) میگوید «پیش از آنکه برند شخصی خود را تأسیس کنید، باید در زمینه تولید، مجموعه مهارتی یا صنعتتان یک استاد باشید سپس محتوایتان به تقویت هویت شما کمک خواهد کرد».
زمانی که وو شروع به پرسونال برندینگ خود کرد، بهعنوان یک متخصص در زمینه کاری خود به شهرت رسید و همزمان در شبکههای اجتماعی همان شهرت و اعتبار را توسعه میداد. اگر شما در یک رشته مهارت زیادی دارید، شهرتتان به تنهایی برای ساخت برندی که مدنظرتان است مفید خواهد بود.
۱۳. یک داستان تعریف کنید
اگر پرسونال برندینگ شما یک داستان تعریف نمیکند این یعنی نیمی از مخاطبان بالقوه خود را از دست دادهاید. آلن گانت (Allen Gannett)، مسئول ارشد استراتژی در شرکت اسکایورد و نویسنده کتاب «منحنی خلاقیت» این قانون برندسازی شخصی را به بهترین شکل ممکن توضیح داده است: «این روزها تاثیرگذارترین استراتژی برندسازی شخصی این است که یک داستان واقعی سرهم کنید. مونولوگهای تکشخصیتی حالا دیگر در سینمای هالیوود هم خستهکننده شدهاند؛ چه برسد به آنکه بخواهید از آنها در برند شخصی خودتان استفاده کنید».
هیچکس نمیخواهد بشنود که شما نام برند شخصی خود را در فضای شبکههای اجتماعی فریاد بزنید پس درباره برند خود یک داستان بسازید که مخاطب جذب آن شود. آلن بهطور منظم در فرودگاههای سراسر جهان با مخاطبان خود دیدار و گفتوگو میکند تا پرسونال برندینگ گرم و صمیمی خود را بیشازپیش گسترش بدهد.
یکی از بهترین راهها برای داستان سرایی، استفاده از محتوای نوشتاری یا ویدیویی است. برای پلپینا تریپ که استراتژیست ویدیو در شبکههای اجتماعی است چنین چیزی صدق میکند. کانال ویدیویی او در لینکدین دارای بالاترین سطح جذب مخاطب در تمام این پلتفرم است. تریپ در این رابطه میگوید:
«شخصیترین راه برای برقراری ارتباط بهصورت آنلاین استفاده از ویدیو است. تنها کافی است با استفاده از موبایل خود یک پیام ویدیویی برای مشتریانتان بفرستید تا با مشتریان آینده خود ارتباطی شخصی برقرار کنید و به همکارانتان متصل شوید. درهرحال، موبایلتان همیشه همراه شما خواهد بود».
۱۴. ثبات داشته باشید
یکی از مهمترین نکات پرسونال برندینگ ثبات داشتن است. ثباتداشتن از شباهت بسیاری با بهرهگرفتن از یک تمرکز محدود برخوردار است. اگر شما بهطور پیوسته درباره یک موضوع محتوا و صدای برند بسازید، برای همین موضوع نیز آسانتر شناخته خواهید شد. فیونا یونگ (Fyiona Yong)، یک مدیر جوان و مربی رهبری (ICF ACC) است. او بهصورت منظم در محیط یک مؤسسه با جوانان کار میکند و به آنها برای تعریف اهداف شغلی محافظهکارانهترشان مشاوره میدهد. یونگ درباره این قانون طلایی پرسونال برندینگ میگوید:
«اطمینان یابید که وعدههای برند شخصیتان چه به صورت آنلاین و چه آفلاین ثابت باقی بماند. شما باید از طریق ارتباط، گفتار و ظاهرتان، ثبات را نشان بدهید. اثر بیثباتیهای کوچک در بینتیجهگذاشتن تأثیرگذاری برند شخصی را دستکم نگیرید».
در سمت مقابل و از نظر خلاقیت، سایرین کیو که یک داستانسرا در اسنپچت است اینطور پیشنهاد میدهد: «پرسونال برندینگ باید یک چیز باثبات از نظر بصری یا شخصیتی باشد. چیزی خاص که مردم بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند و متوجه شوند که مخصوص شماست. برای مثال، داشتن یک عروسک دستیار یا بهزبانآوردن عبارتی خاص در پایان هر ویدیو چیزی است که مردم میتوانند عاشق آن بشوند.»
الی، عروسک دستیار سایرین کیو برای کار برند او چند میلیون بازدید به ازای هر اسنپ جمع کرده است و به برند سرگرمکننده سایرین اجازه میدهد تا برندهای بزرگتر مثل والمارت یا دیسی را ارائه بدهد. پس شما چه قصد داشته باشید یک برند پرسروصدا ایجاد کنید چه بخواهید پرسونال برندینگ شما حافظهکارانهتر عمل بکند، داشتن ثبات یک اصل مهم است.
۱۵. برای شکست آماده باشید
شکستخوردن دشوار است و معمولا همه ما میخواهیم از آن دوری کنیم. این طبیعت انسان است. هرچند برخورداربودن از یک پرسونال برندینگ که بیشتر از بقیه رشد کند مستلزم شکست است. هرزمان که والت دیزنی از تلاشهای اولیه شکستخوردهاش برای ایجاد یک برند انیمیشنسازی صحبت میکرد با یادآوری این شکستها میگفت:
«به نظر من متحملشدن یک شکست بزرگ در دوران جوانی بسیار مهم است. من از شکستهایم چیزهای بسیاری یاد گرفتم زیرا این شکستها شما را از آنچه ممکن است رخ بدهد آگاه میکنند».
آنچه ممکن است رخ بدهد هرگز از تلاشنکردن ترسناکتر نخواهد بود. تیموتی هوآنگ (Timothy Huang)، مدیرعامل شرکت Stories By Tim که مشتریان اینفلوئنسر خود را پرورش میدهد اغلب به آنها میگوید: «تا زمانی که شما به خودتان برای خارج شدن از محدوده امن به خودتان فشار نیاورید و چندبار شکست نخورید، هرگز به بهترین پرسونال برندینگ دست نخواهید یافت».
بهترین برندها همیشه نتیجه آزمون و خطای پیدرپی، اشتباهات و شکستهای متعدد هستند و از تکامل سریع سرچشمه نمیگیرند.
۱۶. یک تأثیر مثبت بگذارید
پس از آنکه در طول زمان برند شخصی خود را توسعه دادید، برای ادامه گسترش این برند دو راه در پیش خواهید داشت. اینکه از روی دیگران بپرید و پلهای پشت سر را خراب کنید یا آنکه بهطور آهسته یک جامعه حول برند خود توسعه دهید. جیکوب شویرتز، مدیر همکاریهای اجتماعی شرکت ویورک (WeWork) که با برترین اینفلوئنسرهای سراسر دنیا از جمله میشله فان که در زمینه لوازم آرایشی فعال است کار کرده، درباره این قانون طلایی پرسونال برندینگ به ما میگوید:
«راهنمایی کوتاه من برای ساخت برند شخصی این است که بهخاطر داشته باشید شما یک برند هستید. مهم نیست شغل فعلیتان چه چیزی است، مهم نیست هر زمان روی کدام پروژه مشغول کار باشید یا اولویت امروزتان چه چیزی است. همیشه تاثیری را که روی دیگران دارید بهیاد داشته باشید. یادتان بماند تمام چیزی که ما داریم شهرتمان است و آن برند ما محسوب میشود پس با یکدیگر مهربان باشید».
حفظکردن یک رفتار مثبت و کمک به دیگران بهطرز سالمی برای رشد پرسونال برندینگ شما در بلندمدت مفید خواهد بود.
۱۷. از الگوهای موفق پیروی کنید
جیسون وانگ (Jason Wong)، مدیرعامل شرکت وانگهاوس ونچرز که پرسونال برندینگ او بارها با موضوعاتی همچون بستنی در ژاپن، اسباببازیهای بادی استخر و میم (Meme) وایرال شده و به همین خاطر لقب «پادشاه میم» را کسب کرده است در رابطه با این قانون طلایی توضیح میدهد:
«افرادی که به پرسونال برندینگ علاقه دارند باید مثل سلبریتیها و افراد تأثیرگذاری که هرروز آنها را دنبال میکنند برای خودشان بازاریابی کنند».
موفقیت آقای وانگ اغلب ناشی از مطالعه ترندها و افراد محبوب در شبکههای اجتماعی مختلف است و سپس خود با کمی تغییر ایده آنها را بهکار میگیرد. اگر شما به تمام پلتفرمهای شبکههای اجتماعی توجه کنید و حواس خود را تنها به یکی از آنها معطوف نسازید، قادرید تحلیلهای اجتماعی را با استفاده از خلاقیت تشریح کرده و ایجاد ترند بزرگ بعدی نیز میتواند در اختیار شما قرار بگیرد.
۱۸. برند خود را زندگی کنید
یکی از روشهایی که با پیروی از آن امکان دارد پرسونال برندینگ را برای خودتان دشوار کنید این است که برندتان را از زندگی شخصی خود جدا کنید. اینکه بخواهید از همان ابتدا برندی ایجاد کنید که سبک زندگی واقعی شما را در بر بگیرد و هردو با هم یکی باشند نه تنها قابل انجام است، بلکه کار آسانی هم خواهد بود.
تیم سالو، انجمن ساز و مؤسس شرکت منتوز اند منتیز که با دانشجویان کار میکند و به آنها برای ساخت برندهایی که موجب استخدامشان شود کمک میکند نیز به این قانون برندسازی شخصی اعتقاد دارد. او میگوید: «برند شخصی شما باید هرکجا که میروید دنبالتان باشد. این برند باید هویت شما را با صداقت تمام بیان کند و اعتقاداتتان را ترویج بدهد».
با توجه به این قانون، پرسونال برندینگ شما تنها بازتابی از عملکردهای شغلی مثل بازاریابی، مالی یا خلاقیت نیست. بلکه ایدهآلهایی مثل قدرشناسی، رهبری متفکرانه یا راهنمایی را نیز در بر میگیرد.
۱۹. اجازه بدهید دیگران داستان شما را تعریف کنند
بهترین روابط عمومی تبلیغات کلامی با افراد است. اپرسونال برندینگ در محیط اجتماعی نیز از این قانون مستثنی نیست. آرون اورندورف (Aaron Orendorff)، سردبیر شاپیفای پلاس (Shopify Plus) داستان شخصی خود را از طریق ویدیوهای زنده یا در برخی موارد با حضور در برنامههای دو یا سه نفره بیان میکند و مخاطبانش این داستانها را بهخاطر خواهند سپرد. آنها قادر هستند بخشهای مختلف داستان اورنئورف را بهیاد بیاورند و آنها را کنار یکدیگر بگذارند و برندش را تفسیر کنند.
وقتی خودتان در اتاق حضور ندارید، برندسازی شخصی داستانی است که مردم درباره شما تعریف میکنند.
آرون اورندورف
جسی مالتین (Jesse L. Martin)، یکی از مجریان برنامه Maltin On Movies که همراه با پدرش، لئونارد مالتین منتقد مشهور فیلم کار میکند، شاهد بوده که پدرش چگونه در چند دهه اخیر حرفه خود را توسعه داد است. جسی میگوید «تمام چیزی که در زندگی دارید اسمتان و شهرتی است که کسب کردهاید».
۲۰. از خود میراثی برجای بگذارید
زمانی که برند شخصی خود را همراه با شهرت خاصش و جامعهای در پشتش ساختید، قدم بعدی فکرکردن درباره میراثی است که میخواهید از خود باقی بگذارید. دوست دارید با چه واژگان و اعمالی بهیاد آورده شوید؟ بلیک جیمیسون (Blake Jamieson) که یک طراح هنری در شرکت Blake Jamieson LLC است و پورترههای پاپ آرت از قهرمانان معروف زمینه فناوری ورزش طراحی میکند در این رابطه میگوید: «پرسونال برندینگ بسیار بزرگتر از ایجاد یک کسبوکار است. تنها استراتژی خروج آن هم میراثش است».
اینفوگرافیک پرسونال برندینگ
جمعبندی
اهمیت کسبوکار بدون برندینگ شخصی تقریبا ناچیز است. اما به معنای این نیست که شما باید تجارت خود را به خاطر نداشتن برند شخصی رها کنید. بهتر است برای کسب وکارتان و برند آن، یک استراتژی روشن و هدفمند داشتهباشید. پرسونال برندینگ تنها در صورتی موفقیتآمیز است که پشتوانهی آن یک استراتژی تجاری قوی باشد. اگر برنامهریزی ضعیف و سستی داشته باشید، برندتان قبل از شروع با شکست مواجه میشود. ترکیب کسب وکار با برند شخصی، یک ترکیب تجاری قدرتمند است که به شما کمک میکند سریعتر و آسانتر به اهداف خود دست یابید.
در این مطلب توضیح دادیم personal branding چیست و علت اهمیت، دلایل ایجاد برند شخصی و نحوهی موفقیت در پرسونال برندینگ را بررسی کردیم. اگر سؤال یا تجربهای از برند سازی شخصی دارید، با ما در میان بگذارید.
موسسه پایشگران پارسیان با بیش از یک دهه تجربه در زمینه آموزش و مشاوره و برنامه ریزی کسب و کار در کنار شماست .
جهت اطلاع از دوره های آموزشی موسسه پایشگران پارسیان از لیست دوره ها دیدن فرمایید.
از صفحه اینستاگرام هولیدنگ پایشگران پارسیان دیدن فرمایید.